«واقعه حرّه»؛ رخدادی بسیار تلخ و سنگین است که بر اساس نظر برخی از مورخان در روزهای پایانی ماه ذیالحجه سال 63 هجری قمری مطابق با بیست و هفتم یا بیست و هشتم این ماه در ایام سلطنت "یزید بن معاویه"، میان لشکریان شام و مردم مدینه به وقوع پیوست.
به گزارش خبرنگار دین و اندیشه خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا)، «حرّه» در لغت به سرزمین سنگلاخ و ناهمواری گفته میشود که دارای سنگهای سیاه بوده و عبور از آنها به دشواری صورت میگیرد. "واقعه حرّه" از آن رو چنین نام گرفته که هجوم لشکریان حکومتی شام به مردم مدینه از سمت شرقی آن، یعنی از ناحیه سرزمینهای سنگلاخی آن شهر صورت گرفته است.
«واقعه حرّه» را به حق باید یکی از فجایع تاریخ دانست و در شمار زشتترین حوادث سلطنت "بنی امیه" به حساب آورد.
در سال 63 هجری، مردم مدینه پس از آنکه نمایندگان این مردم از نزد "یزید" برگشتند و به مردم مدینه گزارش دادند که "یزید" اصلا مسلمان نیست و کار او سگ بازی و قمار و شراب خواری و بازی با دین خدا است، مردم مدینه قیام کردند و عُمّال "بنی امیه" را از مدینه خارج کردند.
"عبدالله بن حنظله"، مردم مدینه را برای مبارزه نهایی با "یزید" و "بنیامیه" فرا خواند. جایگاه اجتماعی او در میان مردم سبب شد تا با وی هماهنگ شوند و حتی خود او را به عنوان والی مدینه برگزینند و با او بیعت کنند و "یزید" را از خلافت عزل کنند.
مردم مدینه پس از بیعت با "عبدالله بن حنظله" در روز اول ماه محرم 63 هجری قمری، "عثمان بن محمد بن ابی سفیان"، عامل "یزید" و والی مدینه را از شهر اخراج کردند. سپس "بنی امیه" و وابستگان آنها و نیز قریشیانی را که با "بنی امیه" هم عقیده بودند و شمار آنها به هزار تن میرسید، در خانه "مروان حَکَم" زندانی ساختند، بدون آنکه آسیبی به آنها برسد.
امیر مدینه پیراهن پاره پاره خود را برای "یزید" به شام فرستاد و در نامهای به او نوشت:
«به فریاد ما برسید، اهل مدینه قوم ما را از مدینه بیرون راندند».
وقتی این خبر به "یزید" رسید، فردی خونخوار و بی رحم به نام "مسلم ابن عقبه" را مأمور سرکوبی مردم مدینه کرد.
و "یزید" او را به فرماندهی لشکری برای مقابله با اهل مدینه گماشت. با این که پیرمردی مریض و بالای 90 سال داشت، این مسؤولیت را پذیرفت.
منادیان حکومتی جار میزدند:
«ای مردم، برای جنگیدن با مردم حجاز بسیج شوید و پول خود را دریافت کنید».
هر کسی که آماده میشد، در همان ساعت 100د دینار به او میدادند. مدتی نگذشت که حدود 12 هزار نفر گرد آمدند و بنابر نقلی دیگر 20 هزار نفر سواره و هفت هزار نفر پیاده آماده شدند.
"یزید" به هر کدام از سوارهها 200 دینار و برای هر کدام از پیادههای نظام 100 دینار جایزه داد و به آنان امر کرد که به همراه "مسلم بن عقبه" حرکت کنند.
"یزید" حدود نیم فرسخ با "مسلم بن عقبه" و لشکریان همراه بود و آنان را بدرقه میکرد.
در میان این لشکر؛ مسیحیان شامی نیز دیده میشدند که برای جنگ با مردم مدینه آماده شده بودند.
"یزید" درباره مردم مدینه به "مسلم بن عقبه" چنین سفارش کرد:
«مردم مدینه را سه بار دعوت کن، اگر اجابت کردند چه بهتر وگرنه در صورتی که بر آنان پیروز شدی سه روز آنان را قتل عام کن، هر چه در آن شهر باشد برای لشکر مباح خواهد بود. اهل شام را از آن چه میخواهند با دشمن خود انجام دهند باز مدار. چون مدت سه روز بگذرد از ادامه قتل و غارت دست بردار و از مردم بیعت بگیر که برده و بنده "یزید" باشند، هرگاه از مدینه خارج شدی به سوی مکه حرکت کن».
"مسلم بن عقبه" همراه لشکریان خود از "وادی القری" به سوی مدینه حرکت کرد و در محلی به نام «جُرف» که در سه میلی مدینه واقع شده اردو زد.
از طرف دیگر، مردم مدینه نیز که قبلاً از حرکت لشکر شام اطلاع یافته بودند، برای مقابله و دفاع آماده شده بودند.
با نزدیک شدن لشکر شام به مدینه، "عبدالله بن حنظله" در مسجدالنبی(ص) مردم را به نزد منبر پیامبر(ص) فرا خواند و از آنان خواست هر کدام با او همراهند تا پای جان با او بیعت کنند، مردم نیز تا پای جان با او بیعت کردند.
عبدالله بر منبر قرار گرفت و پس از حمد خداوند و بیان مطالبی گفت:
«ای مردم مدینه، ما قیام نکردیم مگر به خاطر این که "یزید" مردی زناکار، شرابخوار و بی نماز است و تحمّل حکومت او مایه نزول عذاب الهی است...».
قوای مدینه از خندقی که از زمان پیامبر(ص) باقی مانده بود استفاده کردند و بعید میدانستند که لشکر شام از قسمت ناهموار و سنگلاخی شهر مدینه که در شرق واقع شده است حمله را آغاز کنند و یا در صورت آغاز جنگ از آنجا کاری از پیش ببرند. ولی لشکر شام از همان منطقه به مردم مدینه حمله کرد.
در نتیجه مقاومت مردم مدینه در هم شکسته شد و سپاه "مسلم بن عقبه" وارد شهر مدینه شدند و به کشتار و تجاوز و جنایت مشغول شدند.
"مسلم بن عقبه"(چنان که "یزید" بن معاویه گفته بود) پس از تصرف مدینه به لشکر شام گفت:
«دست شما باز است، هرچه میخواهید انجام دهید، سه روز مدینه را غارت کنید».
بدین ترتیب شهر مدینه بر لشکریان شام مباح شد و در معرض تاراج و بهرهبرداری همه جانبه آنان قرار گرفت و هیچ زن و مردی در مسیر آنان از گزند و آسیب ایمنی نیافت. مردم کشته میشدند و اموالشان به غارت میرفت.
ناگوارتر از قتل و غارت شامیان نسبت به مردم مدینه و باقیمانده نسل صحابه رسول خدا(ص) و مهاجر و انصار، اقدام لشکر حریص و بی مبالات شام به هتک ناموس اهل مدینه بود.
در هجوم شامیان به خانههای مدینه پیامبر(ص)، هزاران زن هتک حرمت شدند، هزاران کودک زاییده شدند که پدرانشان معلوم نبود. از این رو آنان را "اولاد الحرّه" مینامیدند.
کوچههای مدینه از اجساد کشتهشدگان پر و خونها تا مسجد پیامبر(ص) بر زمین ریخته شده بود. کودکان در آغوش مادران محکوم به مرگ شده و صحابه پیر پیامبر(ص) مورد آزار و بی حرمتی قرار میگرفتند.
شدت کشتار به حدّی بود که از آن پس "مسلم بن عقبه" را به خاطر زیادهروی در کشتن مردم «مُسرف بن عقبه» نامیدند. اهل مدینه از آن پس لباس سیاه پوشیدند و تا یک سال صدای گریه و ناله از خانههای آنان قطع نشد.
ابن قتیبه نقل میکند:
«در روز حرّه 80 صحابه پیامبر(ص) کشته شد و بعد از آن روز، صحابی بدری باقی نماند. و از قریش و انصار 700 نفر به قتل رسیدند. و از سایر مردم از موالی و عرب و تابعین 10 هزار نفر به قتل رسیدند».
رسول خدا(ص) فرمود: «من اخاف أهل المدینة أخافه الله و علیه لعنة االله و الملائکة و الناس أجمعین»
«هر کس اهل مدینه را بترساند خداوند او را خواهد ترسانید و لعنت خدا و ملائکه و همه مردم بر او باد».
این حدیث را مسلم(از راویان مورد اعتماد اهل سنت) روایت کرده است.
ابن قتیبه مینویسد:
«"مسلم بن عقبه" هنگامی که از جنگ و غارت با اهل مدینه فارغ شد در نامهای به "یزید" چنین نوشت:
السلام علیک یا أمیرالمؤمنین... من نماز ظهر را نخواندم جز در مسجد آنان، بعد از کشتن فجیع و به غارت بردن عظیم... فرار کننده را دنبال کرده و مجروحان را خلاص کردیم. و سه بار خانههایشان را غارت نمودیم، همانگونه که امیرالمؤمنین دستور داده بود...».
"سبط بن جوزی" از مداینی در کتاب «حرّه» از زهری نقل کرده که گفت:
«در روز "حرّه" از بزرگان قریش و انصار و مهاجران و سرشناسان و از موالی 700 نفر به قتل رسیدند و کسانی که از بردگان و مردان و زنان به قتل رسیدند 10 هزار نفر بود. چنان خونریزی شد که خونها به قبر پیامبر(ص) رسید و روضه و مسجد پیامبر(ص) پر از خون شد».
مجاهد میگوید:
"مردم به حجره رسول خدا(ص) و منبر او پناه بردند ولی شمشیرها بود که بر آنها وارد میشد."
"مسلم بن عقبه" پس از استیلا بر مردم مدینه، برخی از چهرههای سرشناس و مؤثر در قیام مدینه را احضار و طیّ محاکمههای ویژه، آنان را محکوم به اعدام کرد. ویژگی این محاکمات از این روست که مسلم از احضار شدگان میخواست تا آنان به عنوان اینکه برده و بنده "یزید" باشند با وی بیعت کنند.
چهرههای شناختهتر این رخداد أسفبار عبارتند از:
1 - ابوبکر بن عبدالله بن جعفر بن ابی طالب.
2 - دو فرزند از زینب دختر أم سلمه.
3 - ابوبکر بن عبیدالله بن عبدالله بن عمر بن خطاب.
4 - معقل بن سنان(یکی از پرچمداران پیامبر(ص) در فتح مکه)
5 - فضل بن عباس بن ربیعة بن حارث بن عبدالمطلب.
6 - ابوسعید خدری(از صحابه پیامبر(ص) که در 12 غزوه همراه پیامبر بود).
7- عبدالله بن مطیع.
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
سیری در زندگی و مبارزات مرحوم آیت الله سید هادی خسروشاهی
شیخ سلار دیلمی سندی است بر قدمت تشیع در تبریز
ساختمان دادگاه عمومی خسروشاه کلنگ زنی شد
رییس جمهور بر بالین رهبر معظم انقلاب: عکس
فرمانده حوزه بسیج خسروشاه:دوران دفاع مقدس تمرین و آزمون ایثار بو
جلسه مدیران مدارس منطقه خسروشاه باحضور فرماندار برگزار شد
شعری بسیار زیبا در وصف امام مهربانی ها امام رضا (ع)
افتتاح پژوهش سرای دانش آموزی و مرکز بهبود اختلالات یادگیری امید
جلسه شورای اداری خسروشاه با حضور فرماندار تشکیل شد
بازدید سرزده مدیرکل آموزش و پرورش استان از مدارس منطقه خسروشاه
[عناوین آرشیوشده]